بیل گیتس چگونه به طور تصادفی ثروتمندترین مرد جهان شد؟

بیل گیتس چگونه به طور تصادفی ثروتمندترین مرد جهان شد؟

افراد ثروتمند، از سوی دیگران جالب و مورد توجه به نظر می رسند چرا که باور عمومی بر این است که برای رسیدن به نقطه کنونی شان، زحمت کشیده اند. در دنیای تکنولوژی نیز تصور می شود که شرکت های بزرگ، با جذب سرمایه های اولیه موفق شده اند تا به جایگاهی که اینک در آن حضور دارند، برسند؛ کمپانی هایی نظیر گوگل، اپل، مایکروسافت و حتی فیسبوک مدیون سرمایه گذاران اولیه شان هستند.

این گفته تا حد زیادی حقیقت دارد، اما درباره ی مایکروسافت صادق نیست. در حقیقت، امتناع بیل گیتس از جذب سرمایه بود که باعث شد به شکل تصادفی، و بدون اینکه چنین هدفی را دنبال کند، تبدیل به ثروتمندترین شخص جهان شود.

حقیقت این است که بیشتر شرکت و استارتاپ های اینترنتی، برای جذب سرمایه، راضی به بخشیدن سهام خود به سرمایه گذاران اولیه شان می شوند، آن هم با درصدهایی دو رقمی. البته پول نقدی که دریافت می کنند، به آنها یاری می رساند تا بتوانند تجارتی با پایه های استوارتر بنا کرده و به جای تمرکز بر سودآور شدن، بر بهتر کردن خدمات شان تمرکز کنند. گوگل، فیسبوک و توییتر دقیقا به همین شکل رشد کردند.

نکته منفی چنین راهکاری این است که در زمان عرضه سهام شرکت به شکل عمومی در بازار بورس، سهام داران اولیه ثروتمندتر می شوند و پایه گذاران شرکت، پول کمتری دریافت می کنند. برای مثال مارک زاکربرگ در روزی که سهام فیسبوک به شکل عمومی عرضه شد، صاحب ۲۸.۲ درصد از آن بود.

سهام مایکروسافت ۳۰ سال به شکل عمومی در بازار بورس عرضه شد. در آن زمان، بیل گیتس همچنان صاحب ۴۵ درصد از کل سهام بود که درصدی بسیار محسوب می شود. او در سال های بعدی، بخشی از سهام خود را به فروش رساند یا واگذار کرد و اگر امروز همچنان صاحب ۴۵ درصد از کل سهام بود، ثروت اش به جای ۸۱ میلیارد دلار کنونی، ۱۹۳ میلیارد دلار محاسبه می شد.

mastermind-bill-gates-young-black-and-white

نکته اصلی این داستان این است که بیل گیتس تبدیل به ثروتمندترین مرد جهان شد، چرا که اصلا چنین هدفی برای خود تعیین نکرده بود. او پیشنهادهای سرمایه گذاری در مایکروسافت را از سوی شرکت های بزرگ دیگر رد می کرد و تمایلی نداشت به آنها سهام بدهد، در حالی که اگر چنین کاری می کرد، مایکروسافت می توانست با سرعت بیشتری رشد کند. وی همچنین تا جای ممکن تلاش می کرد که عرضه شدن عمومی سهام مایکروسافت را با تاخیر مواجه کند، در حالی که معمولا مدیر عامل ها و موسسین دیگر می خواهند این کار سریع تر انجام شود، تا زودتر به کوهی از پول برسند.

نشریه Fortune چند سال پیش داستان ناگفته عرضه شدن سهام مایکروسافت را به شکل کامل توضیح داد که چکیده اش چنین است:

«برخلاف رقبایش، مایکروسافت توسط سرمایه گذاران گرسنه برای سرمایه گذاری در شرکت های نوپا و موفق، تصاحب نشد. تجارت این شرکت به اندازه کافی برای رشدی که در همان مقطع نیاز بود، پول تولید می کرد، آن هم در حالی که ۳۴ درصد از سود باید صرف پرداخت مالیات می شد. مایکروسافت بدون دریافت سرمایه از منابع خارجی رشد کرد. از همه مهم تر این بود که بیل گیتس، برای وقت و کمپانی اش ارزش بسیار بالاتری قائل بود تا اینکه بخواهد یک شبه به ثروت برسد.»

(پیشنهاد می کنم داستان کامل را در مطالعه کنید.)

البته، مایکروسافت در آن زمان هنوز یک شرکت کوچک بود که در سال ۱۹۸۵، جمع داد و ستدهایش به ۱۴۰ میلیون دلار می رسید. زمانی که اولین بار سهام مایکروسافت به شکل عمومی عرضه شد، در ابتدای کار هر سهم ارزشی معادل ۲۱ دلار پیدا کرد. گیتس بخش اندکی از سهامش را فروخت و به ثروتی ۱.۶ میلیون دلاری رسید که با آن برخی از هزینه های شرکت را پرداخت کرد.

دلیل اصلی ثروتمند شدن گیتس، این بود که در گذر زمان ارزش هر سهم از شرکت مایکروسافت تا ۶۰ هزار درصد افزایش پیدا کرد. بیشتر این رشد، مربوط می شد به موفقیت ویندوز ۹۵ و آفیس، و البته، که در انتهای دهه ۹۰ میلادی به اوج خود رسیده بود. در همان سال ها، مایکروسافت در دادگاه و در پرونده ای که برای انحصار طلبی اش تشکیل شده بود، شکست خورد.

اگر گیتس در دادگاه شکست نمی خورد، امروز ثروتمندتر هم بود اما اندکی بعد، تصمیم به حذف خود از مایکروسافت گرفت. در ژانویه ۲۰۰۰ بود که از مقام مدیر عاملی مایکروسافت استعفا داد و استیو بالمر را جایگزین خود کرد. دوباره در سال ۲۰۰۶ به شکل پاره وقت شروع به کار کرد و این نوع کار کردن را نیز در سال ۲۰۰۸ پایان داد و تا سال ۲۰۱۴، رییس هیئت مدیره همان شرکت باقی ماند. در همان سال ها تقریبا همه سهام خود از شرکتش را به فروش رساند. در حال حاضر، او مالک تنها ۳ درصد از سهام مایکروسافت است و دیگر بزرگترین سهام دار شرکتی که خود بنا کرده هم نیست؛ این مقام اکنون به استیو بالمر تعلق دارد.

گیتس رکوردی طولانی در مقام ثروتمندترین مرد جهان دارد؛ از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۷، رتبه اول در اختیارش بود. نکته جالب توجه این است که حتی پس از صرف هزینه های خیرخواهانه ای معادل ۲۸ الی ۳۸ میلیارد دلار، دارایی هایش اکنون دوبرابر شده و او را دوباره در مقام ثروتمندترین شخص جهان قرار داده است.

مایکل لارسون، مدیر تجاری مرموز بیل گیتس که پشت پرده ی افزایش ثروت او در ۲۰ سال اخیر بوده است.

گزارش داده که البته بیشتر اعتبار این ثروت باید به شخص دیگری تعلق گیرد؛ شخصی که «مایکل لارسون» (Michael Larson) نام دارد و در چند دهه اخیر، مدیر مالی بیل گیتس بوده و فعالیت های مرموزی را نیز با سرمایه گیتس انجام می دهد. این فعالیت های بیشتر البته در شرکت سرمایه گذاری «Cascade Investment» صورت می پذیرند.

منطقی به نظر می رسد اگر بیان کنیم شخصی که به ثروت رسیده، مشخصا همواره در آرزوی ثروتمند شدن بوده، اما چنین گفته ای در مورد گیتس، ثروتمندترین مرد جهان، صادق نیست. وی بارها بیان کرده که آرزو می کند ثروتمندترین مرد جهان نباشد، به دلیل حسادت و توجهی که در این زمینه به او می شود. راستش، گیتس در بطن خود هنوز هم یک گیکِ عاشق نرم افزار است که عادت های بسیار ساده ای هم دارد؛ از انجام بازی های فکری و وقت گذراندن با «وارن بافت» (Warren Buffett) گرفته تا کتابخوانی.

گیتس یک بار به دانشجویان دانشگاه واشنگتن گفت: «خواست شما برای داشتن میلیون ها دلار را درک می کنم. با پول، انسان به آزادی های معناداری دست پیدا می کند. اما زمانی که از یک مرزی رد شوید، همبرگرها همچنان مزه همبرگر خواهند داد.»

The post appeared first on .

بیل گیتس چگونه به طور تصادفی ثروتمندترین مرد جهان شد؟

(image)

افراد ثروتمند، از سوی دیگران جالب و مورد توجه به نظر می رسند چرا که باور عمومی بر این است که برای رسیدن به نقطه کنونی شان، زحمت کشیده اند. در دنیای تکنولوژی نیز تصور می شود که شرکت های بزرگ، با جذب سرمایه های اولیه موفق شده اند تا به جایگاهی که اینک در آن حضور دارند، برسند؛ کمپانی هایی نظیر گوگل، اپل، مایکروسافت و حتی فیسبوک مدیون سرمایه گذاران اولیه شان هستند.

این گفته تا حد زیادی حقیقت دارد، اما درباره ی مایکروسافت صادق نیست. در حقیقت، امتناع بیل گیتس از جذب سرمایه بود که باعث شد به شکل تصادفی، و بدون اینکه چنین هدفی را دنبال کند، تبدیل به ثروتمندترین شخص جهان شود.

حقیقت این است که بیشتر شرکت و استارتاپ های اینترنتی، برای جذب سرمایه، راضی به بخشیدن سهام خود به سرمایه گذاران اولیه شان می شوند، آن هم با درصدهایی دو رقمی. البته پول نقدی که دریافت می کنند، به آنها یاری می رساند تا بتوانند تجارتی با پایه های استوارتر بنا کرده و به جای تمرکز بر سودآور شدن، بر بهتر کردن خدمات شان تمرکز کنند. گوگل، فیسبوک و توییتر دقیقا به همین شکل رشد کردند.

نکته منفی چنین راهکاری این است که در زمان عرضه سهام شرکت به شکل عمومی در بازار بورس، سهام داران اولیه ثروتمندتر می شوند و پایه گذاران شرکت، پول کمتری دریافت می کنند. برای مثال مارک زاکربرگ در روزی که سهام فیسبوک به شکل عمومی عرضه شد، صاحب ۲۸.۲ درصد از آن بود.

سهام مایکروسافت ۳۰ سال به شکل عمومی در بازار بورس عرضه شد. در آن زمان، بیل گیتس همچنان صاحب ۴۵ درصد از کل سهام بود که درصدی بسیار محسوب می شود. او در سال های بعدی، بخشی از سهام خود را به فروش رساند یا واگذار کرد و اگر امروز همچنان صاحب ۴۵ درصد از کل سهام بود، ثروت اش به جای ۸۱ میلیارد دلار کنونی، ۱۹۳ میلیارد دلار محاسبه می شد.

(image)

نکته اصلی این داستان این است که بیل گیتس تبدیل به ثروتمندترین مرد جهان شد، چرا که اصلا چنین هدفی برای خود تعیین نکرده بود. او پیشنهادهای سرمایه گذاری در مایکروسافت را از سوی شرکت های بزرگ دیگر رد می کرد و تمایلی نداشت به آنها سهام بدهد، در حالی که اگر چنین کاری می کرد، مایکروسافت می توانست با سرعت بیشتری رشد کند. وی همچنین تا جای ممکن تلاش می کرد که عرضه شدن عمومی سهام مایکروسافت را با تاخیر مواجه کند، در حالی که معمولا مدیر عامل ها و موسسین دیگر می خواهند این کار سریع تر انجام شود، تا زودتر به کوهی از پول برسند.

نشریه Fortune چند سال پیش داستان ناگفته عرضه شدن سهام مایکروسافت را به شکل کامل توضیح داد که چکیده اش چنین است:

«برخلاف رقبایش، مایکروسافت توسط سرمایه گذاران گرسنه برای سرمایه گذاری در شرکت های نوپا و موفق، تصاحب نشد. تجارت این شرکت به اندازه کافی برای رشدی که در همان مقطع نیاز بود، پول تولید می کرد، آن هم در حالی که ۳۴ درصد از سود باید صرف پرداخت مالیات می شد. مایکروسافت بدون دریافت سرمایه از منابع خارجی رشد کرد. از همه مهم تر این بود که بیل گیتس، برای وقت و کمپانی اش ارزش بسیار بالاتری قائل بود تا اینکه بخواهد یک شبه به ثروت برسد.»

(پیشنهاد می کنم داستان کامل را در مطالعه کنید.)

البته، مایکروسافت در آن زمان هنوز یک شرکت کوچک بود که در سال ۱۹۸۵، جمع داد و ستدهایش به ۱۴۰ میلیون دلار می رسید. زمانی که اولین بار سهام مایکروسافت به شکل عمومی عرضه شد، در ابتدای کار هر سهم ارزشی معادل ۲۱ دلار پیدا کرد. گیتس بخش اندکی از سهامش را فروخت و به ثروتی ۱.۶ میلیون دلاری رسید که با آن برخی از هزینه های شرکت را پرداخت کرد.

دلیل اصلی ثروتمند شدن گیتس، این بود که در گذر زمان ارزش هر سهم از شرکت مایکروسافت تا ۶۰ هزار درصد افزایش پیدا کرد. بیشتر این رشد، مربوط می شد به موفقیت ویندوز ۹۵ و آفیس، و البته، که در انتهای دهه ۹۰ میلادی به اوج خود رسیده بود. در همان سال ها، مایکروسافت در دادگاه و در پرونده ای که برای انحصار طلبی اش تشکیل شده بود، شکست خورد.

اگر گیتس در دادگاه شکست نمی خورد، امروز ثروتمندتر هم بود اما اندکی بعد، تصمیم به حذف خود از مایکروسافت گرفت. در ژانویه ۲۰۰۰ بود که از مقام مدیر عاملی مایکروسافت استعفا داد و استیو بالمر را جایگزین خود کرد. دوباره در سال ۲۰۰۶ به شکل پاره وقت شروع به کار کرد و این نوع کار کردن را نیز در سال ۲۰۰۸ پایان داد و تا سال ۲۰۱۴، رییس هیئت مدیره همان شرکت باقی ماند. در همان سال ها تقریبا همه سهام خود از شرکتش را به فروش رساند. در حال حاضر، او مالک تنها ۳ درصد از سهام مایکروسافت است و دیگر بزرگترین سهام دار شرکتی که خود بنا کرده هم نیست؛ این مقام اکنون به استیو بالمر تعلق دارد.

گیتس رکوردی طولانی در مقام ثروتمندترین مرد جهان دارد؛ از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۷، رتبه اول در اختیارش بود. نکته جالب توجه این است که حتی پس از صرف هزینه های خیرخواهانه ای معادل ۲۸ الی ۳۸ میلیارد دلار، دارایی هایش اکنون دوبرابر شده و او را دوباره در مقام ثروتمندترین شخص جهان قرار داده است.

مایکل لارسون، مدیر تجاری مرموز بیل گیتس که پشت پرده ی افزایش ثروت او در ۲۰ سال اخیر بوده است.

گزارش داده که البته بیشتر اعتبار این ثروت باید به شخص دیگری تعلق گیرد؛ شخصی که «مایکل لارسون» (Michael Larson) نام دارد و در چند دهه اخیر، مدیر مالی بیل گیتس بوده و فعالیت های مرموزی را نیز با سرمایه گیتس انجام می دهد. این فعالیت های بیشتر البته در شرکت سرمایه گذاری «Cascade Investment» صورت می پذیرند.

منطقی به نظر می رسد اگر بیان کنیم شخصی که به ثروت رسیده، مشخصا همواره در آرزوی ثروتمند شدن بوده، اما چنین گفته ای در مورد گیتس، ثروتمندترین مرد جهان، صادق نیست. وی بارها بیان کرده که آرزو می کند ثروتمندترین مرد جهان نباشد، به دلیل حسادت و توجهی که در این زمینه به او می شود. راستش، گیتس در بطن خود هنوز هم یک گیکِ عاشق نرم افزار است که عادت های بسیار ساده ای هم دارد؛ از انجام بازی های فکری و وقت گذراندن با «وارن بافت» (Warren Buffett) گرفته تا کتابخوانی.

گیتس یک بار به دانشجویان دانشگاه واشنگتن گفت: «خواست شما برای داشتن میلیون ها دلار را درک می کنم. با پول، انسان به آزادی های معناداری دست پیدا می کند. اما زمانی که از یک مرزی رد شوید، همبرگرها همچنان مزه همبرگر خواهند داد.»

The post appeared first on .

بیل گیتس چگونه به طور تصادفی ثروتمندترین مرد جهان شد؟

For additional local college papers for sale visit collegepapersforsale.